هر كس از جمعيتي بگريزد و يا به علت ارتكاب جرم و گناهي از انظار مخفي شود اصطلاحا مي گويند : « فلاني جيم شده است »
به جز ارباب اطلاع و تحقيق ، كمتر كسي مي داند كه « جيم » چيست و از چه عصر و زماني ، اين حرف ناظر بر اختفا شده است .
بهلول كه به معني گشاده رو و خوب آمده است و مردان اهل مزاح و بذله گو حاضرجواب و عاقل كهنه كار را به او تشبيه مي كنند ، اگرچه به ظاهر ديوانه مي نمود ولي از عقلا و خردمندان روزگار بوده است .
در تذكره ها بهلول زياد داريم ولي بهلول معروف و مورد بحث همان شخصيتي است كه در زمان هارون الرشيد مي زيست و از شاگردان مخصوص امام جعفر صادق بوده است .
بهلول از بستگان نزديك و به روايتي برادر مادري هارون الرشيد بوده كه با وجود اين قرابت و انتساب ، به امام اول شيعيان و فرزندان بزرگوارش ارادت مي ورزيده است . زادگاه او شهر كوفه و نام اصليش را « وهب بن عمرو » نوشته اند .
جنون و ديوانگي ظاهري او به اين علت بوده كه هارون الرشيد براي بقاي خلافت و حفظ مقام و قدرت خود تصميم گرفت امام جعفرصادق را از ميان بردارد و بهانه ها برمي انگيخت تا وي را به درجه ي شهادت برساند . چون به هيچ وسيله توفيق نيافت پس امام ششم را متهم به داعيه خروج كرده از فقهاي زمان از جمله بهلول استفتاء به قتلش كرده است .
بعضي ها فتوا دادند ولي بهلول به دستور امام صادق تظاهر به جنون و ديوانگي كرد تا از او شرعا فتوي نخواهند .
اين روايت صحيح به نظر نمي رسد زيرا بعيد است امام معصوم شخص عاقلي را صريحا امر كند كه خود را به ديوانگي بزند .
اصح روايات اين است كه چند تن از صحابه و دوستان خاص امام صادق به مناسبت علاقه و ارادت به ايشان ، تحت تعقيب قرار گرفتند و هارون به وسايل و دسايس مختلفه در مقام از بين بردن تمام علاقه مندان و محبان امام عصر برآمده بود .
اين عده ، از امام كه آن موقع در مدينه به سر مي برد چاره جويي و كسب تكليف كردند .
امام جعفر صادق جواب آن ها را با يكي از حروف الفبايي نمودار ساختند و آن حرف « ج » بود يعني به طور رمز و سربسته پيام دادند كه : « جيم شويد »
از آن جا كه سوال كنندگان مجاز و مأذون نبودند بيش از اين از امام توضيح بخواهند زيرا عمال و جاسوسان خليفه مراقب احوال بودند لذا پيام اختصاري حضرت را با همان ايجاز و اختصار كه اصغاء كرده بودند به اطلاع علاقه مندانش در بغداد رسانيدند . هر كدام از آنان پيام امام صادق را به زعم خويش تعبير كرده بدان وسيله از كيد هارون نجات يافتند .
بعضي ها حرف ج را جلاء وطن دانسته عراق را ترك گفتند . عده اي منظور حضرت را جبل استنباط كردند و به كوهستان ها پناه بردند ولي بهلول حرف ج را به جنون تعبير كرده بر اسب چوبين سوار شده خود را به ديوانگي زد و با وجود آن كه زندگاني اعياني داشت دست از تمام تجملات دنيوي كشيده خويشان و بستگان و ساير متعلقان را به هيچ شمرد و در طريق جنون و سرگشتگي كه جنبه ي عرفاني آن در اين مورد بيشتر قابل تأمل است به حق گويي و حقيقت جويي پرداخت و گمراهان و بي خبران را به صراط مستقيم انصاف و عدالت ارشاد و رهبري كرد .